آرينآرين، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه سن داره

آرین پرنده خوشبختی بابا و مامان

پسرم سال نو مبارک

گل پسرم شیرین زبونم عسلم زندگی مامان مریم آخرین سلام در سال 93 تقدیم به وجود پر برکت تو پسرم دلبندم یادمان باشد که زیبایی های کوچک را دوست بداریم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند یادمان باشد که دیگران را دوست بداریم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهیم باشند یادمان باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگریم که ما اگر خود با خویشتن آشتی نکنیم هیچ شخصی نمی تواند مارا با خود آشتی دهد یادمان باشد که خودمان با خودمان مهربان باشیم چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باش. عشقم زندگیم سال 93 با تمام خوشیها و غصه ها و سختیها و مشکلات به پایان رسید در کنار تو بودن و لحظات عمرم را با تو...
27 اسفند 1393

روزهای پایانی آخر سال 1393

پسرم نور دیده گانم ثمره زندگیم سلام  این روزها که به روزهای آخر سال نزدیک می شویم من و تو تنها در کنار هم لحظات خوشی رو سپری می کنیم با انکه بعضی شبها که تو خوابی آرام  و بی صدا در تنهایی و سکوت شب با گوش دادن به موسیقی اشکهایم سرازیر می شود ولی سعی میکنم صبح با نشاط برای تو گل پسرم آغاز کنم و تو به چهره من غصه ای نبینی .. الانم که اداره هستم و کنارت نیستم دلم گرفته و یک حس غریبی در وجود دارم نمی دنم شاید دوری از خانواده از مادر برادر و خواهر و شایدم دلم هوای شهر و دیارم رو کرده فقط می دانم عصر با دیدنت همه چیز رو فراموش خواهم کرد. و وجود تو عشق تو تمام خاطرات تلخ و دلتنگی هایم را از یادم می برد.   سلام.......خد...
26 اسفند 1393

روز چهارشنبه کنار پسرم در سرزمین عجایب(93.12.13)عصر

به روی گل پسرم سلام سلامی از اعماق قلبم با بوسه های فراوان روز چهارشنبه عصر با گل پسرم عسلم زندگیم رفتم سرزمین عجایب (تیراژه) جایی که آرین خیلی دوسش داره و هر دفعه که برمی گردیم با گریه از اونجا میاد بیرون و مامانش رو اذیت میکنه .... البته دیگه گل پسرم داره بزرگ میشه و خیلی چیزها رو میفهمه عشق مامان این چند روزی که بابا نیست مرد خونه من شده و صبحها آشغالها با من می بره سرکوچه ( میگه مامان مریم من مرد خونه ام خودم آشغالها رو میبرم) الهی دورت بگردم با اون حرفهای قشنگت .... این روزها من و گل پسرم تنها هستیم و  خیلی بهمون خوش میگذره با هم بازی میکنیم با هم غذا درست میکینم باهم خوش خوش هستیم البته جای  بابامجید خالیه و بازم من...
20 اسفند 1393

لحظات خوش آخرهفته کنار آرینم(12/6)

گل پسرمامان شیرین مامان عسل زندگی مامان خیلی خیلی خیلی می خوامت روز چهارشنبه قرار بود مامان مرخصی بگیره کنارت باشه ولی رییس مامان اجازه نداد و مجبور شدم اومدم اداره و عصر ساعت 15 اومدم دنبالت رفتیم دکتر آلرژی( الهی خیرش بده ) تا ساعت 19 که نوبتمون شد و خدارو شکر مشکلی نبود فقط دارو تجویز کرد که الهی الهی خدا بهش سلامتی بده که دو شب خوردی خوب خوب شدی.. روز پنج شنبه مامان کنارت بود و کلی بهمون خوش گذشت جمعه هم که با هم رفتیم پارک لاله و بعد رستوران کلی کیف کردیم پیتزا سیب زمینی سرخ کرده وای که چقدر خندیدیم وای که چقدر با تو خوشم کنارت تمام غمهامو فراموش میکنم عشقم زندگیم با هم رفتیم مرکز خرید لاله حدود 400هزار تومان هزینه روی دستم گذ...
9 اسفند 1393

رفتن آرین به آتلیه نورا پنج شنبه عصر93/11/30

آرین عشقم مونس تنهایی هایم بهترینم سلام روز پنج شنبه عصر من و گل پسرم عشقم رفتیم آتلیه نورا البته از یکهفته قبل مامان مریم وقت گرفته بود ... وای که خیلی خوش گذشت از بس گفتم آرین لبخند بزن آرین اینجوری وایسا آرین این کار و بکن،گلو درد گرفتم ولی بهمون خیلی خوش گذشت آخه من فقط کنار پسرم خوشم کنار عشق زندگیم ،کسی که شبها در تنهایی موهاشو نوازش میکنم باهاش درد دل میکنم به چشمهای بسته اش خیره میشم و از این روزگار بی انصاف از این آدمهای بد و خودخواه حرف میزنم آدمهایی که زود همدیگرو فراموش میکنند زود از هم خسته میشند .... بی خیال من گل پسرم رو دارم عطر زندگیم و دارم وقتی بهم میگه ((مامان دوست دارم عاشتقم)) بخدا به ابوالفضل دلم ضعف میره ...
6 اسفند 1393

دلنوشته ای برای پسرم عمرم زندگیم هستیم همه کسم تاج سرم (آرین)

پسرم ، دنیا محل گذره، کسی سود از دشمنی نمی بره پسرم ، زندگی شیرینه ولی، حیف، که مثل باد می آد، می گذره پسرم ، چشمهات رو وا کن ببینی، این که با تو حرف ها داره، مادرته   پسرم تو راحت جون منی، تپش قلب پریشون منی پسرم هستی مامان دست توست، تو همه هستی و ایمون منی تو به من امید زندگی می دی، عمر جاوید همیشگی می دی روی لبهات تا گل خنده وا می شه، دلم از هر چه غمه جدا می شه پسرم، زندگی شیرینه ولی، حیف، که مثل باد می آد، می گذره پسرم، چشمهات رو وا کن ببینی، این که با تو حرف ها داره، مادرته   پسرم، گریه مجالم نمی ده، تا برات، حرف های دل را بزنم به خدا، قد چشام دوستت دارم، خیلی سخته، که ا...
5 اسفند 1393
1